دیدن فیلم های اخلاقی هم مثل بقیه چیزهای عالم قواعد و قوانین خودش را دارد که اگر این قواعد را بلد نباشید، باید مطمئن باشید که خیلی از مرحله پرت هستید و اصلا هیچ ذوقی در شما بالا و پایین نمیپرد. قواعد؟ قوانین؟ لذت فیلم دیدن؟ بله درست خواندید. اگر شما جزو آن دست از افرادی هستید که فکر میکنید باید میلیونها تومان خرج کنید تا یک سیستم کاملا حرفهای صوتی تصویری بخرید تا از فیلم دیدنتان لذت ببرید، پس توصیه میکنم ادامه مطلب را نخوانید، اما اگر دوست دارید که از کامپیوتر قراضهتان و اسپیکرهای شل و ولتان نهایت استفاده را ببرید تا به آن دوستی که هفته پیش کلی بهتان پز سینمای خانگیاش را داده بود که «اره شش» را دیده و از کیفیت صدا و تصویرش تا صبح لرزیده، بفهمانید که اینجوریها هم نیست.
گام اول
اول از همه باید تکلیفتان را با خودتان روشن کنید که اصلا میخواهید از فیلم دیدن لذت ببرید یا نه. اگر جوابتان بله است، پس به گام دوم بروید و اگر جوابتان خیر است، پس یکراست بروید سراغ مطلب بعدی.
گام دوم
چی ببینیم؟
مهمترین چیز برای یک فیلمبین حرفهایشدن انتخاب یک فرمت خوب است. حالا به عکس پایین خوب دقت کنید و خودتان حدس بزنید که چرا باید یک فرمت خوب انتخاب کنید؟ مورد اول یا کاستهای بتامکس سالهاست نسلش منقرض شده، مگر اینکه شما جزو آن دست از افرادی باشید که مانند پیرمردهای لهستانی بازمانده از جنگ جهانی بخواهید حس و حال نوستالژی را در خود نگه دارید که باید بگویم خیالتان راحت که نزدیک سه دهه میشود که فیلم جدیدی روی این کاستها ضبط نشده که شما بخواهید آن را ببینید، مگر اینکه تعریف شما از سینما، منحصرا فیلمهای مرحوم بروسلی باشد! مورد دوم یا کاست ویاچاس برای اولین بار در سال 1976 وارد بازار شدند.
دو شرکت جیویسی و پاناسونیک مبدع این فرمت بودند و اگر چه این کاستها امروزه در کل دنیا خریداری میشوند و هنوز جزو فرمتهای اصلی محسوب میشود، اما یک نکته را نباید در موردش از یاد برد که این کاستها هر چه که داشته باشند، اصلا صدای خوبی ندارند و نهایتا میتوانید یک صدای مونوی خوب از آن در آورید. از طرفی شرکتهای بزرگ تکثیر جهان در سال 2006 اعلام کردند که دیگر هیچ فیلمی را روی این کاستها ضبط نمیکنند و اگر شما امروز یک کاست به دستتان رسیده است، باید بدانید که اورژینال نیست و نهایتا در یکی از کشورهای همسایه تولید شده است و نکته اساسیتر اینکه هر دفعه که شما یک فیلم ویاچاس را جلو و عقب میکنید و یا میبینید، عمر این کاست بیچاره را کم میکنید و نهایتا چیزی به جز برفک برای تان نمیماند! پس میرویم سراغ گزینه سوم.
ویسیدیها در اوایل دهه 90 میلادی خیلی زود جای خود را میان مشتاقان آرشیو دوست ایرانی باز کردند، اما به همان سرعت هم کنار گذاشته شدند. این فرمت اگر چه تصویری بهتر از کاستهای فیلم داشت، اما به خراشی بند بود تا فیلمتان برای همیشه به سطل آشغال سوت شود. یکی از بزرگترین ایرادهای ویسیدیها صدای بد آنهاست و عمر کوتاه سیدی مزید دیگری بر این علت است که عطای آن را به لقایش ببخشید. بد نیست بدانید که ویسیدی در اروپا و آمریکا به هیچ عنوان یافت نمیشود و کاربردش در این دو قاره فقط برای تکثیر فیلمهای هرزه نگاری است، پس اگر دوستی برایتان سوغاتی یک ویسیدی از کارهای آنتونیونی آورد، بدانید که مطمئنا خالیبندی است و اصلا همچین چیزی وجود ندارد و خودش آن را درست کرده است.
گزینه بعدی دیویدی است که بهترین نوع فرمت به حساب میآید. تصویر شفاف، امکان انتخاب چندین گونه صدا، پشت صحنه، منو، امکان دیدن صحنههای حذف شده فیلم، انتخاب زاویه دوربین و انتخاب چندین زبان برای زیرنویس و خیلی امکانات دیگر دیویدی را محبوب همه میکند. قبل از شروع بحثم در مورد دیویدیها باید بگویم که دو گزینه بعدی یعنی Blue-Ray و HDدیویدی را کاملا فراموش کنید. قیمت بالای این دو فرمت، نبود سختافزارهای مناسب نمایشی و خیلی چیز دیگر فعلا این دو فرمت را از گزینههای ما کنار میگذارد تا هر وقت تمامی امکانات برای دیدن این نوع فرمتها آماده شد، درباره آن مفصل بنویسم. برگردیم سر فرمت محبوب یعنی دیویدی.
دیویدی چیست؟
دیویدیها در حقیت همان سیدی هستند که با همان روش ساخته شدهاند، اما تفاوت آنها با سیدی در میزان ذخیره اطلاعاتشان است. این اطلاعات که روی شیارهای دوار که نامشان تراک است ذخیره میشوند، در حقیقت فشردهتر از سیدی هستند و برای همین است که ظرفیت ذخیره اطلاعات روی دیویدی بیشتر از سیدی است.
شاید برایتان جالب باشد که بدانید اگر تراکهای یک دیویدی را بهصورت یک خط مستقیم درآوریم و اندازه کنیم، طولی حدود 12 کیلومتر دارد و در دیویدیهای دو لایه این طول به 24 کیلومتر میرسد. سازندگان دیویدی ادعا دارند که یک دیویدی طول عمری برابر با نیم تا یک قرن دارد، اما نباید فراموش کنید که شرایط نگهداری از دیویدی هم نقش بسزایی در این امر دارد، وگرنه شما میتوانید به راحتی با یک میخ یا یک آهنربا ادعای شرکتهای سازنده این لوحها را مسخره کنید! خب تا اینجا نکاتی را در مورد انتخاب فرمت مناسب تصویری خواندید و برای اینکه بحثمان را بیخود کش ندهیم، برویم سراغ حرف اصلی خودمان یعنی فیلمبین حرفهایشدن.
چی ببینیم؟
خارج از بحث اینکه شما به کارگردان یا بازیگر خاصی علاقه دارید یا نه؟ یا اینکه چقدر جایزه گرفتن یک فیلم برایتان مهم است یا نه، دو نکته اساسی در مورد انتخاب فیلم وجود دارد.
اولین گزینه ژانر یا گونه فیلم است. ژانر در حقیقت «نوع» فیلم را مشخص میکند و امروزه در اطلاعات هر فیلمی ژانر آن هم ذکر میشود که میتواند کار را برای شما ساده کند. بحث در مورد ژانر را برای فرصت دیگری میگذاریم، اما همین مقدار بدانید که اگر طرفدار فیلمهای ملودرام و اشک درآور هندی هستید، هیچوقت سراغ یک فیلمی که در اطلاعاتش نوشته شده است اکشن نروید چون شما باید به دنبال یک فیلم رمانس باشید. دومین چیزی که در صورت پاستوریزه بودن خیلی باید به آن دقت کنید، جدول درجهبندی یک فیلم (Rating) است که پیشنهاد میکنم این قسمت را با یک بزرگتر بخوانید. درجهبندی فیلمها در نوامبر 1968 توسط یکسری خانم خانهدار ابداع شد که این درجهبندی امروزه اطلاعات مفیدی را به خانوادهها جهت قضاوت در مورد فیلمی که میخواهند بخرند میدهد. این درجهبندی ربطی به خوب بودن یا بد بودن یک فیلم ندارد، اما به شما کمک میکند که یک فیلم کشت و کشتاری با اره برقی را از یک فیلم پاستوریزه تشخیص بدهید.
با چی ببینیم؟
دیدن یک تصویر شفاف و عالی امکانات منحصربهفرد خود را میخواهد. شما در این میان چهار گزینه بیشتر ندارید. تلویزیون، السیدی، پلاسما و مانیتورهای لپ تاپ یا کامپیوتر شخصیتان. اگر هنوز هم دوست دارید یک پیرمرد دوران جنگ جهانی اول باشید، هیچ اشکالی ندارد، ولی فراموش نکنید که سه چیز را در فیلم دیدن از دست میدهید؛ اول رنگ، دوم قسمتی از چپ و راست کادر و سوم صدا. حالا انتخاب با خودتان است. اما در مورد گزینههای بعدی مقدمهای باید بگویم که چشم و گوشتان باز شود.
تلویزیون السیدی چیست؟
حتما میدانید که در تلویزیونهای معمولی (همان گزینه اول) تصویر روی لامپ تصویر شکل میگرفت، اما در تکنولوژی السیدی تصویر به جای شکل گرفتن روی لامپ، توسط نقطههایی که به پیکسل نامیده میشوند، میان یک لایه کریستال شکل میگیرند. این پیکسلها که به یکی از سه رنگ آبی (B) قرمز (R) و سبز (G) دیده میشوند، در مجموع تصویر را به ما نمایش میدهند. برای دیدن این پیکسلها کافی است با یک ذرهبین دماغ خود را به صفحه السیدیتان بچسبانید تا بتوانید این نقطهها را ببینید. فقط به یاد داشته باشید که در صورت چرب بودن دماغتان تا صدها سال باید اثر این چربی را روی صفحه السیدی تان ببینید. السیدیها مزایای بیشماری دارند که مصرف کم انرژی و تصویر بدون نقص جزو این مزایاست، اما مانند هر چیز خوب، السیدیها هم معایبی دارند که چند مورد از آنها را برایتان میگویم. از معایب بزرگ این نمایشگرها سوختن پیکسلهاست که اگر چه با سوختن خرواری از آنها هم نمایشگر شما کار میکند، اما باید بدانید که نیاز مبرمی به تعویض پیسکل دارید. از طرفی زاویه دید این نمایشگرها با اینکه هر روز در حال بازترشدن است، اما هنوز زمانی که شما از یک زاویه خیلی بد به تصویر یک السیدی خیره میشوید، میتوانید کنتراست پایین این نمایشگرها را نسبت به رقیبشان یعنی پلاسما متوجه شوید که تصاویر روشن را تاریک و تاریکیها را روشن میبینید. تمام السیدیها یک نقطه ضعف اصلی دارند که فقط میتوانند تصویر شفاف را در محدوده رزولوشنشان نشان دهند و در غیر این صورت فرقی با رادیو ندارند.
- نکته: حتما هنگام خریدن یک السیدی توجه داشته باشید که عبارت 1080p روی السیدی نوشته شده باشد تا بتوانید از تصاویر اچدی هم لذت ببرید.
تلویزیون پلاسما چیست؟
بر خلاف تصور عامه که فکر میکنند نمایشگرهای پلاسما خیلی جدید هستند، باید بگویم که این نمایشگرها در دهه 60 میلادی بهصورت تکرنگ ابداع شدند و در دهه 70 میلادی بازار تصاویر تبلیغاتی (منظور استفاده از این نمایشگرها در تبلیغات محیطی) را از آن خود کردند، اما متاسفانه در اوایل دهه 90 میلادی این نمایشگرها به خاطر گران بودن جای خود را به نمایشگرهای دیگر دادند. اما با پیشرفت تکنولوژی بار دیگر این نمایشگرها این بار با کیفیتی باور نکردنی و تمام رنگی پا به بازار گذاشتند. شکلگیری تصویر در این نمایشگرها بر خلاف دو مورد پیشین کاملا متفاوت است.
در پلاسما، دو قطعه شیشه وجود دارد که میان این شیشهها انباشته از گازهای زنون و نئون است که با روشن شدن نمایشگر، مدارهای کنترل به الکترودها جریان الکتریکی میفرستند و اختلاف پتانسیل بین دو الکترود موجب یونیزه شدن گاز داخل سلول و تولید فاز پلاسما میشود. این یونها با استیلا بر الکترودهای کناری، فوتون آزاد کرده و تصویر شکل میگیرد. برخلاف السیدی که از پیسکلهای رنگی تشکیل شده است، در نمایشگرهای پلاسما به جای پیکسل از فسفرهای رنگی استفاده میشود.
یکی از مزایای این نمایشگرها نسبت به السیدی سیاهی مطلق آنها برای رنگ سیاه است که این سیاه برای دیدن فیلم خیلی دلچسب است. بر خلاف السیدی که شما تصویر شب را در فیلمها با انواع و اقسام رنگها میبینید، در اینجا با یک شب واقعی طرف هستید که لذت دیدن فیلم را چند برابر میکند. از طرفی قطر کم این نمایشگرها که در حداکثر ضخامت به 10 سانتیمتر هم نمیرسند، شما را از عذاب ضخامت تلویزیونهای معمولی نجات میدهد. یکی دیگر از مزایای این نمایشگرها عمر مفید آن است که در کمترین حالت بیش از 10 برابر عمر یک السیدی است. زاویه دید در پلاسما به مراتب خیلی بیشتر از بهترین السیدیهاست و کنتراست بالای آن کیفیت تصویر را به مراتب پختهتر از یک السیدی میسازد. اما نباید فراموش کرد که پلاسماها هم معایبی دارند که مهمترین آن رزولوشن پایین این نمایشگر نسبت به رقیب اصلیاش یعنی السیدی است. از طرفی اگر شما در یک السیدی پیکسلتان بسوزد، میتوانید باز هم تصویر ببینید. در حالی که با سوختن تصویر در یک پلاسما، عمر پلاسمای شما به سر میرسد و باید کل مجموعه را عوض کنید.
ترفند: اگر شما نمایشگر پلاسما دارید، میتوانید با دیدن یکی دو ساعت برفک، تصویر خود را بیمه کنید. در حقیقت برفک توازن بین ذرات گازی پلاسما را برقرار میکند.
مانیتورهای لپ تاپ یا کامپیوتر شخصی
دیدن فیلم در لپ تاپ یا کامپیوتر بسیار آزاردهنده است. کنتراست کم، اندازه کوچک قاب، درخشندگی بیش از حد، رزولوشن پایین و در بعضی مواقع عریض نبودن صفحه نمایش نیمی از جذابیت فیلم را از بین میبرد. پس به جای مرثیهسرایی در مورد این بخش به بخش بعدی میرویم.
با چی وصل شویم؟
اگر کمی فضولی کرده باشید و پشت دستگاه پخش دیویدی تان را دیده باشید، متوجه میشوید که چند نوع خروجی وجود دارد، ولی از آنجایی که شما فکر میکنید اینها الکی است، احتمالا از یک فیش مرکب Composite استفاده میکنید که همان فیشهای سه سیم خودمان است، اما چند رابط دیگر هم در اکثر پلیرهای فیلم و نمایشگرها وجود دارد که وقتی در موردشان بدانید، باید مطمئن باشید که کیفت تصویرتان با پرداخت چند هزار تومان ناقابل متحول میشود.